.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح امروز



كيهان

«برنده كيست؟» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي‌خوانيد:
تحولات منطقه اكنون با شتابي بسيار بيشتر از آنچه كه حتي دورانديش ترين تحليلگران پيش بيني مي‌كردند در حال پيش روي است. سوالي كه اكنون بسياري از تحليلگران و حتي اعضاي جامعه اطلاعاتي در بسياري از كشورهاي منطقه از خود مي‌پرسند اين است كه سمت و سوي كلي تحولات چيست و نهايتا چه كسي برنده اين بازي بزرگ خواهد بود؟ بيرون كشيدن يك پاسخ سرراست به اين سوال از دل انبوه تحولات پيچيده منطقه حقيقتا بسيار دشوار است اما غير ممكن نيست. اين يادداشت فقط يك گام ابتدايي است در اين مسير.

اجازه بدهيد با يك تذكر شروع كنيم، تذكري كه از ديد غربي‌ها بسيار مهم است اما عموما در غوغاي رسانه‌اي گم مي‌شود.

آن تذكر اين است كه به ياد بايد داشت درست است كه تونس كشوري است كه به مثابه يك چشمه براي به راه افتادن سيل خيزش‌هاي مردمي در منطقه عمل كرد اما آنچه اكنون در تونس مي‌گذرد و نتيجه‌اي كه نهايتا حاصل خواهد شد واجد اهميت راهبردي چنداني از حيث سمت وسوي تغييرات ژئوپلتيك منطقه نيست. عين اين موضوع درباره ليبي هم صادق است. شدت منازعه در ليبي اكنون از هر جاي ديگري در منطقه بيشتر است -در هيچ كدام از كشورهاي منطقه انقلاب‌هاي نرم به يك جنگ يا به اصطلاح يك منازعه پر شدت تبديل نشده است- ولي ماندن يا رفتن قذافي حداكثر ارزشي كه خواهد داشت ، پاك شدن يا نشدن زمين از لوث وجود يك ديوانه خونخوار است و «جهت»  حركت تحولات در منطقه را تعيين نمي‌كند.

 اصطلاحا اينطور مي‌توان گفت كه تونس و ليبي كشورهايي هستند كه دامنه تاثير تحولات آنها به مرزهاي دروني شان محصور مي‌ماند و توان تعيين كنندگي آنها و قدرت تاثير سياسي شان در خارج از مرزهاي خود به شدت محدود است. بنابراين تلاش براي ارائه يك تحليل از سمت و سوي كلان تحولات منطقه از طريق تمركز در آنچه در ليبي و تونس مي‌گذرد، هرگز به نتيجه‌اي واقع نما نخواهد رسيد. در عوض، 3 كشور بحرين، مصر و عربستان از اين جهت وضعيتي كاملا متفاوت دارند و تاثير منطقه‌اي تحولات آنها شايد بيشتر از دگرگوني باشد كه در داخل مرزهاي خود ايجاد مي‌كنند.

از مصر شروع كنيم. پيروزي انقلاب مصر در روز 22 بهمن، ارزش نماديني به تحولات اين كشور بخشيد كه همچنان پابرجا مانده است. مهم ترين سوال درباره تحولات مصر كه اكنون برخي ذهن‌ها را به خود مشغول كرده اين است كه آيا اين درست است كه آمريكايي‌ها توانسته‌اند از شوك غافلگيري اوليه خارج شوند و مديريت تحولات را به دست بگيرند؟ خود آمريكايي‌ها مايلند اينطور جا بيفتد كه اكنون آنها مديريت صحنه مصر را در دست دارند. اوباما كه حدود يك هفته است مبارزات انتخاباتي خود را شروع كرده به شدت نياز دارد بگويد او يك كارتر ديگر نيست كه از دست دادن متحدي به نام ايران در سال 1979 باعث شد جزو معدود روساي جمهور يك دوره‌اي آمريكا باشد.

 اما واقعيت چيست؟ واقعيت به طور بسيار فشرده اين است كه آمريكايي‌ها از ارتش مصر توقع داشتند همه چيز را براي آنها سر و سامان بدهد و بويژه در دو حوزه پاسدار منافع آمريكا باشد: نخست اينكه اجازه كانديدا شدن افرادي را كه گرايش‌هاي شناخته شده ضد آمريكايي و ضد اسراييلي دارند در انتخابات مجلس اين كشور ندهد و دوم، مسئله پايبند ماندن يا نماندن به پيمان‌هاي استراتژيك با آمريكا و اسراييل بويژه پيمان كمپ ديويد را در صلاحيت خود نگه دارد. آيا ارتش مصر توانسته اين توقعات را برآورده كند؟

تشكيل احزاب سياسي جديد در مصر كه طبعا مهم ترين بازيگران انتخابات آينده مجلس اين كشور و به تبع آن سازندگان دولت آينده خواهند نشان دهنده اين است كه روند تحولات در مصر نه تنها توسط آمريكا مديريت نمي‌شود بلكه حتي در جهت منافع آنها نيز پيش نمي‌رود. نخستين و تنها حزبي كه در مصر پس از پيروزي انقلاب مردم تشكيل شد حزب الوسط است كه مجموعه‌اي از نيروهاي به شدت ضد آمريكايي و هوادار حاكميت اسلامي مانند محمد مهدي عاكف در آن عضويت دارند. حدس زده مي‌شود كه اين حزب به همراه بقيه نيروهاي اخوان المسلمين نقشي اساسي در تحولات آينده مصر داشته باشد كه هيچ نيرويي قادر به جلوگيري از آن نيست. علاوه بر اين، مشكلي كه آمريكايي‌ها با آن روبرو هستند اين است كه جوانان مصري مهم ترين عامل حركت خود را تحقيري مي‌دانند كه از جانب مبارك تحمل كرده‌اند و به هيچ وجه حاضر به فراموش كردن نقشي كه آمريكا در حمايت از مبارك داشت نيستند. جوانان مصري مي‌دانند آمريكا تنها زماني تصميم به قطع حمايت از مبارك گرفت كه دانست خشم مردم فرونشاندني نيست و مبارك بايد برود. جالب است كه داليا مجاهد مشاور امور اسلامي باراك اوباما هم در گفت وگويي كه روز 12 آوريل (23 فروردين) با الشرق الاوسط انجام داده دقيقا همين تحليل را تاييد مي‌كند.

مجاهد مي‌گويد: «بعد از اينكه مردم مصر به جهان ثابت كردندكمتر از دمكراسي كامل را نخواهند پذيرفت آمريكا يقين پيدا كرد كه قدرت اينده براي مردم است و مجبور شد انقلاب مصر را تاييد كند چرا كه به نفعش نبود، مردم اين كشور احساس كنند آمريكا در كنار ديكتاتور ايستاده است» . بنابراين در اين باره تقريبا اطمينان وجود دارد كه دولت بعدي در مصر در اختيار هر كسي باشد تداوم روابط قبلي با آمريكا امكانپذير نيست.


ملت ما

«فرافکني عربستان» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ملت ما به قلم بهروز بهزادي است که در آن می خوانید:
چند روز پيش مارتين ايندك نويسنده واشنگتن‌پست از مشكلات دولت باراك اوباما با عربستان سعودي يك گزارش مفصل نوشت. به نوشته ايندك، معضل اصلي امريكا در خاورميانه ليبي نيست، مشكل اصلي در آن سوي خاورميانه يعني در شبه‌جزيره نفت‌خيز عربستان، جايي است كه منافع امريكا هم‌اكنون در خطر افتاده است. نويسنده واشنگتن پست در گزارش خود خبر داده كه مواضع باراك اوباما در مصر، پيش چشم پادشاه عربستان است و به همين جهت نمي‌تواند به امريكا اعتماد كند و به حمايت اين كشور اميدوار باشد.

برخي گزارش‌ها حاكي است درپي نااميدی عربستان سعودي از متحد غربي خود، پادشاه اين كشور مذاكرات محرمانه‌يي را با ارتش پاكستان آغاز كرده است تا در صورت نياز و در مواقع بحراني، نيروهاي خارجي در برابر خيز‌ش‌هاي داخلي از بقای سلطنت آل‌سعود دفاع كنند. ايندك در بخش ديگري به نياز امريكا در عربستان پرداخته و با اشاره به اينكه اين پادشاه عربستان است كه قيمت نفت را در دست دارد نوشته است بي‌ثباتي در اين كشور باعث بروز يك شوك نفتي در بازارهاي جهاني خواهد شد كه امريكا را از نظر اقتصادي با مشكل روبرو خواهد كرد.

به همين سبب عربستان در فراخوان ويژه اوباما در رعايت حقوق شهروندان جاي ويژه‌يي ندارد و انتقاد نرم اوباما از سركوب قيام مردم بحرين توسط نيروهاي سعودي حكايت از همين ملاحظات دارد. در همين گزارش به مشي‌ خطرناك عربستان در برابر انقلاب‌هاي عربي پرداخته شده و تحليلگر واشنگتن‌پست با اشاره به شكاف‌هاي بحران‌زاي اجتماعي و فرقه‌يي در عربستان، پيشنهادهايي به دولت اوباما داده و نوشته است كه اعتمادسازي پيش‌نياز هر مذاكره‌يي بين رييس‌جمهور و پادشاه است و آقاي رييس‌جمهور بايد در نظر داشته باشد كه خطر فقط متوجه بقاي سلطنت عبدالله نيست، بلكه شورش در عربستان مي‌تواند ادامه رياست‌جمهوري اوباما را براي دور دوم با خطر جدي مواجه سازد.

براساس آنچه تحليلگر واشنگتن پست نوشته، واقعيت آن است كه در جامعه عربستان دو گروه‌، يكي با ساختارهاي قرن 21 و ديگري با ساختارهاي اجتماعي متعلق به قرن پانزدهم زندگي مي‌كنند كه اگر نزاعي بين آنان دربگيرد، جامعه عربستان از هم خواهد گسست. در شرق عربستان و در همسايگي بحرين – آنجا كه پادشاه نيرو پياده كرده است – اقليتي ناآرام از شيعيان زندگي مي‌كنند كه براي چندين دهه به عنوان شهروند درجه دوم با آنان رفتار شده است.

اين گروه که در محل ذخاير عمده نفتي عربستان مستقرند در مطالبات خود شباهت به مردم بحرين دارند و هر جرقه‌يي در اين قسمت عربستان ممكن است سراسر اين شبه‌جزيره را منفجر كند. چراكه عربستان در جنوب نيز مشكلات عديده‌يي دارد. از سال 2009، عربستان با اعزام ده‌ها هزار سرباز با تجهيزات سنگين به جنگ شيعيان هوتي يمن رفته است.

گزارش گروه‌هاي حقوق بشري حاكي است، عربستان با جنگنده‌هاي خود بسياري از خانه‌ها و مراكز غيرنظامي شيعيان هوتي را هدف قرار داده است و هم‌اكنون جنگي نابرابر در منطقه در جريان است. گرچه عربستان از ورود گزارشگران خارجي به منطقه جلوگيري مي‌كند و در مواردي نيز گزارشگران طرفدار خود را به منطقه مي‌فرستد، ولي اكثر گزارش‌ها حاكي از صدمات و تلفات سنگين مردم غيرنظامي است، چراكه گروه‌هاي مسلح در مناطق دور از دسترس بمب‌افكن‌هاي عربستان قرار دارند و به تلافي مناطق غيرنظامي بمباران مي‌شوند.

در داخل نيز عربستان از معدود جوامعي است كه حقوق زنان در آن به كلي ناديده گرفته مي‌شود تا جايي كه زنان حتي حق رانندگي و مسافرت ندارند. نرخ بيكاري در ميان تحصيلكردگان جوان، مانند ساير كشورهاي عربي بسيار بالا است و در كنار آن بسياري از مردم خانه شخصي ندارند بگونه‌يي كه پادشاه عربستان در بازگشت از سفري سه ماهه كه براي معالجه و عمل جراحي به امريكا رفته و پس از آن براي استراحت به مراكش رفته بود، به سرعت يك بسته 100 ميليارد دلاري براي ساخت و خريد خانه، ايجاد كار و ازدواج در اختيار جوانان اين كشور قرار داد كه همين امر نشان داد پادشاه تا چه اندازه در داخل كشور خود در تنگنا است.


جمهوري اسلامي

«نصيحت به همكاران شيطان» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد:
معروف است كه يك دزد بعد از آنكه در روز روشن جيب كسي را زد و فرار كرد، براي آنكه شناخته و دستگير نشود درحالي كه مي‌دويد فرياد مي‌زد:‌اي دزد! مردم هم به خيال اينكه او در پي دستگيري دزد است با او همراه شدند و مي‌دويدند تا مثلاً دزد را پيدا كنند و همين هوچي گري زمينه را براي فرار و ناپديد شدن دزد فراهم ساخت...

اين واقعه اكنون بر اعضاي شوراي همكاري خليج فارس كاملاً منطبق است. آنها كه مجموعه‌اي از چند خانواده هستند و جماعت "آل"‌ها را تشكيل مي‌دهند، با عقب افتاده‌ترين شيوه حكومتي بر بخشي از دنياي عرب حكمراني مي‌كنند و در عين حال اين روزها كه ملت‌هاي عرب عليه ديكتاتورها قيام كرده‌اند همين "آل"‌ها در لباس كدخدا وارد صحنه شده‌اند و قيافه ميانجي به خود گرفته‌اند و به مردم ليبي و يمن توصيه مي‌كنند از محاكمه ديكتاتورها صرفنظر كنند و اجازه بدهند يكي از مهره‌هاي همان ديكتاتورها حكومت را در اين كشورها در دست بگيرند و زمينه را براي حفظ استعمار آمريكا و نفوذ و سلطه قدرت‌هاي استعماري ديگر فراهم سازند. جالب است كه اين چند خانواده ديكتاتور، خود بشدت مورد تنفر ملت‌هاي خود هستند و براي آنكه چند صباحي بيشتر به حكمراني موروثي و البته وابسته و انگلي خود ادامه دهند به توزيع پول و دادن امتيازات به مردم متوسل شده‌اند و خودشان بهتر از هر كس مي‌دانند كه سيل قيام‌هاي مردمي جهان عرب آنها را نيز به دريا خواهد ريخت و تاج و تخت آنها را به موزه‌هاي اشياء تاريخي خواهد سپرد. آنها با اين هدف به سراغ ميانجي گري كردن رفته‌اند تا در برابر ملت‌هاي خود، چهره‌اي با ثبات و مستحكم از حكومت خود به نمايش بگذارند و چنين وانمود كنند كه ما ريش سفيدان جهان عرب هستيم و علاوه بر اينكه زير پاي خودمان محكم است، مشكلات كشورهاي ديگر را هم مي‌توانيم حل كنيم. تبليغات وسيع راديو تلويزيون‌هاي شيخ نشين‌هاي جنوب خليج فارس و عربستان، اين نكته را كاملاً نشان مي‌دهد و هر بيننده و شنونده‌اي را متوجه اين نكته مي‌كند كه اين ژست‌ها فقط مصرف داخلي دارد و ملت‌هاي عرب براي اين چند خانواده فاسد،‌ وابسته، عياش و ديكتاتور كمترين ارزشي قائل نيستند و اصولاً آنها را شايسته ورود به اين قبيل مقولات نمي‌دانند.

عكس العمل‌هاي مردم يمن در روزهاي اخير كه در راه پيمائي‌هاي خود و در مصاحبه هايشان با عبارات تحقيرآميزي از دخالت شوراي همكاري خليج فارس در امور داخلي كشورشان سخن گفتند و عليه خانواده‌هاي حاكم بر كشورهاي عضو اين شورا شعار دادند، نشان مي‌دهد كه اين چند خانواده كمترين اعتباري نزد ملت‌هاي منطقه ندارند و خود بيش از ديكتاتورهاي يمن و ليبي و مصر و تونس زير سؤال هستند. محور اصلي اظهارات مردم يمن در اعتراض به دخالت شوراي همكاري خليج فارس در امور كشورشان اين بود كه اين شورا ابزاري دردست آمريكاست و درصدد است به دستور آمريكا، ديكتاتورهاي منطقه را نجات دهد و انقلاب‌ها را مصادره نمايد. به عبارت روشن‌تر اين شورا در خدمت اهداف آمريكا قرار دارد و مي‌خواهد سلطه غرب را بر كشورهاي عربي حفظ نمايد.

نكته بسيار جالب اينكه مردان و زنان يمني در اظهارنظرهاي خود از آمريكا با عنوان "شيطان" نام مي‌بردند و مي‌گفتند شوراي همكاري آلت دست شيطان شده و مي‌خواهد منافع نامشروع آمريكا در اين منطقه را حفظ كند. آنها اين نكته را هم اضافه مي‌كردند كه شيوخ خليج فارس خودشان هم ديكتاتور هستند و نزد ملت هايشان مقبوليت ندارند و لذا بهتر است فكري به حال خودشان كنند و كاري به كار ما نداشته باشند.

شوراي همكاري خليج فارس، از رگ و ريشه‌اي اصولي برخوردار نيست. بناي بي‌بنيادي است كه بعد از حمله صدام و رژيم بعث عراق به ايران با هدف حمايت از صدام و مقابله با نظام جمهوري اسلامي ايران و انقلاب اسلامي تأسيس شد. نگاه به تركيب اين شورا كه خانواده‌هاي آل سعود عربستان، آل خليفه بحرين، آل صباح كويت، آل نهيان امارات، آل ثاني قطر و... را شامل مي‌شود، اين واقعيت را به اثبات مي‌رساند كه آنها از ترس نفوذ افكار انقلابي به شيخ نشين‌هاي جنوب خليج فارس، ولي با بهانه حمايت از يك كشور عربي در جنگ با ايران، اين شورا را تأسيس كردند و هدف اصلي آنها حفاظت از تاج و تخت خود بود. آنها مي‌ترسيدند مردم اين شيخ نشين‌ها در اثر موج بيداري عليه حاكميت موروثي اين چند خانواده قيام كنند و تاج و تخت آنها را به دريا بريزند و سرنوشت خود را دردست خود بگيرند و به سلطه استبدادي و استعماري يكجا خاتمه بدهند.


خراسان

«وعده مبارک رئيس جمهور» عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن مي‌خوانيد:
«امسال ربا را از نظام بانکي ريشه کن مي‌کنيم» اين جمله را نه يک مسئول رده مياني کشور بلکه رئيس جمهور به عنوان رئيس قوه مجريه يک شنبه هفته جاري در مراسم افتتاح طرح ملي «آموزش غيرحضوري شهروند کارآفرين»  مطرح کرد، بيان اين جمله که البته آن را مي‌توان «وعده ايمبارک»  دانست، مي‌تواند انگيزه‌اي جدي براي طرح بسياري از مسائل اساسي در جامعه خصوصا در حوزه مسائل اقتصادي باشد در اين نوشته به بهانه طرح بحث ريشه کني ربا از نظام بانکي توسط رئيس جمهور تنها به چند نکته به صورت اجمال و اشاره پرداخته مي‌شود تا بعد...

۱ - وعده رئيس جمهور، مبني بر ريشه کني ربا از نظام بانکي از وجود اين « حرام مصرح و محرز الهي»  در نظام بانکي حکايت مي‌کند که ماجرايي بس تلخ، رنج آور و تاسف برانگيز است. آيا حقيقتا وجود ربا در نظام بانکي کشور آن هم با گذشت بيش از ۳۲ سال از پيروزي انقلاب اسلامي را نمي‌توان نقطه ضعف بسيار بزرگ، بلکه نقطه‌اي تاريک، آلوده و حتي لکه ننگي به دامن نظام بانکي کشور به حساب آورد؟

۲ - حتي اگر آلودگي به اين حرام مصرح و محرز اله دامنگير موارد محدود و بسيار اندکي در نظام بانکي کشور باشد آيا باز هم نمي‌توان لااقل چنين استنباط کرد که حذف و ريشه کني ربا دغدغه‌اي اساسي براي تصميم سازان، تصميم گيران، مسئولان قانون گذاري و اجرايي، مسئولان نظام بانکي و حتي برخي روحانيون نبوده است؟

۳ - چگونه مي‌شود که برخي احکام شرعي از جمله احکام مربوط به طهارت و ... که البته دانستن و رعايت آن براي افراد جامعه کاملا واجب و ضروري است به زبان‌هاي گوناگون توسط افراد متعدد در مجامع و مجالس و محافل خصوصا مذهبي مطرح مي‌شود، اما متاسفانه بحث حرمت شديد «ربا»  و تقبيح اين فعل حرام «دين و دنياسوز»  و «آخرت سوز»  حتي در لسان و بيان برخي روحانيون و منبري‌ها و حتي برخي خطباي نماز جمعه جايگاه شايسته ندارد.

۴ - مگر نه اين است که در صدها روايت معتبر و موثق که از پشتوانه قوي اسنادي برخوردارند و از آن‌ها مهمتر حداقل در ۷ آيه از آيات قرآن کريم ، اين کلام اله مباحثي واضح و اساسي درباره حرمت ربا و آثار مخرب اين حرام گداخته از شراره‌هاي آتش مطرح شده است، حتي نگاه اجمالي و خواندن و قرائت آيات ۲۷۵، ۲۷۶ و ۲۷۸ سوره بقره و همچنين آيات ۱۶۰ و ۱۶۱ سوره نساء و آيات ۱۳۰ و ۱۳۱ سوره آل عمران و خصوصا آيه ۲۷۹ سوره مبارکه بقره هر انسان مسلماني را به صورتي روشن و موکد متوجه عمق فاجعه آلودگي به ربا مي‌کند.

شايد بتوان ادعا کرد که خداوند در هيچ جاي قرآن هيچ گناه و فعل حرامي را با چنين شدت و حدتي مورد تقبيح قرار نداده است. خداوند در آيه ۲۷۹ سوره بقره مي‌فرمايد: «و اگر (ربا) را (ترک و رها نکرديد) آماده جنگ خدا و پيغمبر شويد و اگر توبه کرديد ...»

يکي از نکات بسيار قابل توجه اين آيه علاوه بر روشن شدن شدت حرمت و گناه رباخواري اين است که ترجمه آيه شريفه برخلاف تصور رايج اعلان جنگ رباخوار با خدا محسوب نمي‌شود بلکه بنابر نظر برخي با توجه به مفهوم لغوي جمله «فأذنوا»  و ادامه آيه که مي‌فرمايد «بحرب من الله و رسوله...»  مجموع اين آيه چنين معنا مي‌شود که «اگر فرمان اله را (دائر بر ترک رباخواري) اطاعت نکنيد، خدا و پيامبرش به شما اعلان جنگ مي‌دهد، و اگر اين کار را نکنيد (ربا را ترک نکنيد)  پس به جنگي از جانب خدا و رسولش آگاه باشيد.

با وجود چنين صراحتي بر حرمت ربا و رباخواري در قرآن و روايات و با توجه به اين که براساس نص صريح قرآن ، خدا و پيامبرش به کساني که رباخواري را ترک نکنند، اعلان جنگ مي‌کنند و با توجه به اين که مخلد شدن در عذاب جهنم جزاي عمل اين افراد تعيين شده پس چگونه است که در نظامي که به برکت خون بيش از ۲۵۰ هزار شهيد تحقق يافته نه تنها برخي افراد جامعه به دلايل گوناگون از جمله حرص و طمع شيطاني در جهت ازدياد و انباشت ظاهري اموال خود، بلکه نظام بانکي که با قوانين کشوري مصوب مجلس و آيين نامه‌هاي دولتي اداره مي‌شود هنوز به معاملات ربوي آلوده باشد.


رسالت

«فرصت‌ها و مخاطرات انتخابات مجلس نهم» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد:
اشاره:‏ روز گذشته اولين بخش اين مقاله در صفحه اول منتشر شد. امروز قسمت دوم و پاياني آن از نظرتان مي‌گذرد.

‏‏1- انتخابات مجلس نهم بازي حاصل جمع صفر نيست
يکي ديگر از نکاتي که بايد درانتخابات اسفند امسال مدنظر داشت اين مهم است که اين رقابت بازي برد و باخت و يا حاصل جمع صفر نيست. اساسا هر انتخاباتي مي‌تواند نوعي بازي برد- برد تلقي شود. انتخابات مجلس نهم نيز از اين قاعده مستثني نيست وبه لحاظ ويژگي‌هاي خاص دوره کنوني چنين بازي اي دور از انتظار نيست.‏

يکي از ويژگي‌هاي خاص نهمين انتخابات مجلس شوراي اسلامي واکسينه شدن کشور، افزايش بصيرت و آگاه نيروهاي سياسي و مردم است که در معرض فتنه سال 88 قرار گرفتند و تجارب ذيقيمتي را از اين فتنه به دست آوردند. بر خلاف تصور دشمن فتنه 88 همچون ويروس ضعيف شده‌اي عمل کرد که کشور را در مقابل ميکروب‌ها براي مدت‌ها واکسينه کرد. از سويي تصفيه مردمي نيروهاي انقلاب و ضد انقلاب در حوادث سال گذشته آسيب‌هاي ساختاري و کار کردي تسويه حساب‌هاي سياسي نخبگان در زمان انتخابات را به نمايش گذاشت.

ستيزآلود کردن فضاي سياسي کشور در آستانه انتخابات و گرايش به بداخلاقي، تبليغات منفي، بي تقوايي و ... نه تنها خدمت به مردمسالاري ديني نيست بلکه موجب سلب اعتماد عمومي مي‌گردد. محصول فتنه 88 عقلانيت مضاعفي است که بر رفتار و گفتار مجموعه نيروهاي معتقد به انقلاب و نوع رفتار انتخاباتي راي دهندگان در انتخابات امسال حاکم خواهد شد.

يکي ديگر از مختصات نهمين انتخابات مجلس شوراي اسلامي انسجام ملي و توافق نخبگي در راستاي نهادينه‌سازي "و جادلهم بالتي ه احسن" است. امروز اغلب نخبگان سياسي خود را به شاخص‌هاي وحدت ملي ملتزم مي‌دانند و بدان وفادارند. يکي از مهمترين شاخصه‌هاي وحدت ملي پايبندي به روش و ممشاي حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري است.‏

‏2- مجلس نهم؛ مجلس "اقتصاد محور"‏
امسال مزين به نام مقدس "جهاد اقتصادي" است. علاوه بر هدف گذاري‌هاي صورت گرفته براي امسال در حوزه‌هاي مختلفي چون اشتغال، مسکن، صادرات و در نهايت رشد 8 درصدي اقتصاد کشور،  اين نام سمت و سوي فلش رقابت‌هاي انتخاباتي سال 1390 را نيز مشخص مي‌کند. رويکردهاي سياستگذارانه ‏policy propensities"‎‏" احزاب و گفتمانهاي انتخاباتي مولود تمايلات عمومي و موضوعاتي است که براي مردم يک کشور مهم به شمار مي‌آيند و ايده‌آلهاي ذهني آنها را مي‌سازند. ‏

پيشرفت و عدالت دو دال برتر گفتمان سياسي کشور در دهه چهارم انقلاب است. جهاد اقتصادي همجنس اين گفتمان و بازتاب واقعيات و اولويت‌هاي حاکم بر کشور است. بر اين اساس مي‌توان پيش بيني کرد گفتمان انتخاباتي مجلس نهم در سال 1390 اولويت پيشرفت کشور و تحقق عدالت در راستاي جهاد اقتصادي است و هر جرياني که بتواند برنامه‌هاي انتخاباتي و رويکردهاي سياستگذارانه خود را حول يک مجلس "اقتصاد محور" صورتبندي کند نقطه مرکزي دارت آراي راي دهندگان ايراني را هدف گرفته است و مي‌تواند اميدهاي زيادي به پيروزي در انتخابات آينده داشته باشد.‏


ايران

«رونق بازار سرمایه؛ فرصت تاریخی ارتقاي جایگاه این بازار در كشور» عنوان سرمقاله روزنامه ايران به قلم دكتر حسن قاليباف اصل

استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.1 seconds.